1- دانشگاه شهید بهشتی ، m-qayyoomi@sbu.ac.ir
2- دانشگاه هنر، دانشکدۀ معماری و شهرسازی، گروه معماری
چکیده: (2527 مشاهده)
در عالمی که فردوسی در شاهنامه تصویر کرده است، معماری (به معنای ساختن مکان زندگی انسان) جایگاه مهمی دارد. در این عالم، معماری بر دو نوع است؛ معماریِ برآمده از هنر و معماری برآمده از جادویی. معنای هنر در شاهنامه با معنای امروزی این واژه تفاوت دارد. هنر، خاستگاهی ایزدی دارد و با نیکویی پیوسته است. در برابر آن، جادویی است که بدهنری و بددانشی و اهریمنی است. معماریِ هنر صفتهای بهشتی دارد؛ دلآرا و جاودانه است. معماری جادویی صفتهای دوزخی دارد و جای ماندن آدمیان و نیکوان نیست. معماریِ هنر بهترین شیوه شاهان فرهمند است و با آن، فرّ و گوهر خود را نشان میدهند و آبادانی و نیکویی میگسترند. برخی از آنان، به پیغام سروش ایزدی، شهرهای جاودانه میسازند که جای جاودانان نجاتدهندۀ جهان است.
در گزارش شاهنامه از سرگذشت ایرانیان، معماری و هنر در گذر روزگار سیری فروکاهنده دارند. در آغاز این روزگار، در زمان چهار پیامبرـپادشاهِ نخستین، هنر متصل به وحی خداوند است و هنرآموزان هنر را از ایزد و سروش فرامیگیرند و میگسترند و به دیگران میآموزند. اما با فرو افتادن جمشید و فراز آمدن ضحاک، که هنر خوار شد جادویی ارجمند، رفتهرفته از حضور و شمار و تأثیر فرهمندان میکاهد. فرهمندان همچنان در میاناند و هنرهای جاودانه میکنند؛ اما پیوند با آسمان در آموختن هنر به قوت و کثرت پیشین نیست. حتی شاهان شهرها و بناهای مقدس را نه به پیام ایزدی، بلکه با تکیه بر مهارت و دانش برترین هنرمندان و دانشمندان جهان میسازند.
معماری در شاهنامه، از آسمان و آسمانیان تا زمین و قعر زمین و پیوستگان خاک را در بر میگیرد. معماری در شاهنامه، آشکار و نهان، دیدنی و نادیدنی، خوب و بد، مینوی و اهریمنی است. نیکوان و هنرمندان و فرهمندان، معماریِ جاوْدانه میکنند و بدان و ددمنشان و دیوان، معماریِ جادُوانه.
شمارهی مقاله: 3
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
معماري و شهرسازي