معنای محیطی یکی از اجزاء تصویر ذهنی است که تحت تأثیر عوامل انسانی و محیط مصنوع شکل میگیرد. تاکنون پژوهشهای متعددی بر روی تأثیر اجزاء محیط مصنوع بر روی معنای محیط انجامشده است؛ اما آنچه موردتوجه قرار نگرفته و مطالعه نشده است نظام حاکم بر بلوکهای شهری است. این در حالی است که بلوکهای شهری از دیدگاههای مختلفی ازجمله محیطزیست، مصرف انرژی، تعاملات اجتماعی، حرکت عابر پیاده و غیره مورد پژوهش قرارگرفته و الگوهای مناسبی را در اختیار طراحان شهری قرار داده است.
مسئله اصلی این پژوهش عدم توجه به نظام حاکم بر بلوکهای شهری در مطالعات ادراک محیطی است؛ بنابراین طراحان شهری رهنمودهای مناسبی هم از این دیدگاه در اختیارشان نیست تا به هنگام طراحی پروژه مرتبط با فضاهای شهری از آن استفاده نمایند. این موضوع در ارتباط با فضاهای با عملکرد مقیاس شهری اهمیت بیشتری پیدا میکند. بر همین اساس سؤالی که مطرح میشود آن است که چه نظمی برای بلوکها با عملکرد مقیاس شهری از دیدگاه ادراک محیطی مناسب است؟
برای یافتن پاسخ سؤال مطرحشده به نظر میرسد مقایسه دو بافت تاریخی چهارباغ اصفهان و بافت نوساز مرکز شهر فولادشهر که دارای نظام بلوک متفاوتی میباشد، بتواند مناسب باشد. بنابراین هدف این مقاله شناسایی نظام مناسب برای بلوکهای با عملکرد مقیاس شهری از دیدگاه ادراک محیطی است. فرضیه ای این پژوهش بر آنست که بلوک ها با نظم ساده برای مقیاس شهری کارایی مناسبتری را دارد. برای آزمون فرض به روش همبستگی و با استفاده از آزمون خی دو و فیشر محور چهارباغ با مرکز شهر فولادشهر مقایسه شده است و درنهایت به این نتیجه میرسد که محور تاریخی چهارباغ (با نظم ساده بلوک بندی) باعث ایجاد معانی لازم برای فضاهای با مقیاس عملکرد شهری میشود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |