1- ، shahbazi.behrouz@gmail.com
چکیده: (1048 مشاهده)
بسیاری وضعیت سیمای شهر معاصر ایرانی، به خصوص وضع نمای ساختمانهای مسکونی ریزدانه را وضعیتی نابهسامان قلمداد کردهاند. نمای مسکونی که بیشترین سطح جدارههای شهری را دارد، مکانی است در مرزها: مرز میان خصوصی و عمومی، خود و دیگری، خانه و شهر. در بازخوانی نوشتارها و گفتارهایی که به مسئلۀ نامطلوببودن سیمای شهر پرداختهاند، میتوان به وضوح دید که این موقعیت مرزی نما تا چه اندازه محور بیشتر آسیبشناسیها بوده است. این موقعیت مرزی در اخلاقیات معمارانه و به شکل دوگانهای دیگر درآمده است: خودآفرینی در برابر همبستگی. بسیاری مشکل طراحی فرم معمارانه را در این دانستهاند که معمار نما را صحنه خلاقیت و خودنمایی میبیند و به دیگران، از جمله، شهر، طبیعت و همسایگیها توجهی ندارد. این مقاله بیش از آنکه بخواهد بفهمد چرا وضع سیمای شهر نابهسامان است یا نیست، دست روی عنصری خواهد گذاشت که بیش از همه در مسئولیت معماران است و به نظر میرسد آسیبشناسیهای مذکور کمتر به شکلی ایجابی و روشن از آن سخن گفتهاند: فرم معمارانه در مادیترین شکل آن. در این مقاله در نظریههای زیباشناسانۀ جان دیویی و نظریههای معرفتشناسانۀ ریچارد رورتی به دنبال خصوصیات و ویژگیهای فرمی میگردیم که تعارض میان خودآفرینی و همبستگی را باطل کند و بتواند این دو را به عنوان لازم و ملزوم یکدیگر در جای خود بنشاند. ادعای این مقاله این است که اگر تقابل این دوگانهها به عنوان مسئلهای که باید حل شود در طراحی فرم وجود نداشته باشد، صحبت از فرم خوب هم عمدۀ معنای خود را از دست میدهد. همچنین فرم خوب فرمی است که در عین پاسخگویی به مسئلههایش، سرشتی پیشامدی و غیرمنتظره داشته باشد. به همین سبب با رجوع به فیلسوفهای پیشگفته و نظریههای مرتبط با آنها خصوصیات چنین فرمی برشمرده میشود و تلاش میشود در برخی از آثار معاصر معماری این خصوصیتها به بحث گذاشته شود.
شمارهی مقاله: 126
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
معماري و شهرسازي