1- دانشگاه هنر اصفهان ، n.nahvi@aui.ac.ir
2- دانشگاه هنر اصفهان
چکیده: (3375 مشاهده)
معماری، بازتاب فهم انسان از پیوندهای وجودی با عالم است و منجر به خلق مکانها میشود. هر مکان با مرزهای خود حریمی را به تعین میرساند که تجلی پیوندهای وجودی انسان است. این ارتباطِ نزدیک میان مرز و حریم میتواند به یکسان انگاشتن این دو مفهوم منجر شود. حال آنکه اگرچه هر حریمی الزاماً به صورت مرز تعین مییابد، مرز با حریم تفاوت دارد و همچنین، هر مرزی لزوماً تعین حریم نیست. کار معماری همواره با تعیین حدود و مرزها همراه است. این از طرفی مشخص میکند که پرداختن به مفاهیم مرز و حریم، موضوعی مهم در معماری است، ولی از طرف دیگر ممکن است موجب تقلیل در مفهوم حریم شود؛ به این معنا که چنین مفهومی چیزی اعتباری تلقی شود که نسبتی میان آن و معنای بنیادین معماری برقرار نیست و تنها نسبت آن با کالبد اثر معماری است.
هدف این پژوهش، تبیین نظری ضرورت حریم است و برای نیل به آن، به پرسش از خاستگاه حریم پرداختهایم. در این پژوهش که با روش استدلال منطقی و در حوزه پژوهشهای کیفی انجام شده، عمده استدلالها بر پایه نظریه اندیشمندانی است که با رویکردی پدیدارشناختی به معماری نگریستهاند. در این رهگذر پس از بررسی و ریشهشناسی واژه حریم، برای درک جایگاه آن در معماری، ارتباط سهگانه انسان، مکان و حریم بررسی شده است و نتایج زیر بهدست آمدهاند؛ حریم، برخاسته از وجود انسان و پیوندهایی است که با ماسوای خود برقرار میکند و امری تکوینی است؛ قضاوت درباره مکان و معیار اصیل و حقیقی بودن آن، مبتنی بر حریم و کمال تعین آن است. شکل حریم، برخاسته از همان وجود موجودات است؛ هم وصل میکند و هم موجب فصل میشود؛ در ظهور آن مفهوم هندسی ناب نیست، بلکه بازتابدهنده ابعاد وجودی موجود است و مبتنی بر مراتب پیوندهای وجودی انسان، قابلیت ایجاد یک طیف پیوسته از بیرونِ بیرون به درونِ درون را دارد.
شمارهی مقاله: 3
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
معماري و شهرسازي