1- دانشگاه هنر اصفهان ، a.hosseini@aui.ac.ir
2- دانشگاه هنر اصفهان
3- دانشگاه شهید رجایی
چکیده: (348 مشاهده)
رشد روزافزون جمعیت شهرها از یکسو؛ و افزایش قیمت زمین از سوی دیگر، موجب ایجاد محیطهای مسکونی پرتراکم شده است. زندگی در چنین فضاهایی اثرات منفی بر سلامت فردی و اجتماعی ساکنان گذاشته است. کودکان بهعنوان آسیبپذیرترین گروه جامعه، در مقابل دگرگونی محیط فیزیکی و اجتماعی، در معرض خطر بیشتری قرار دارند. بیشتر پژوهشهای اخیر بر ویژگیهای زمینهای بازی شهری تمرکز دارند؛ در حالی که کمبود زمین بازی در مجتمع مسکونی، لزوم توجه به طراحی عرصه میانی مجتمع مسکونی برای بازی کودکان را تأیید کرده است. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال دستیابی به مدل انگیزش بازی کودک در عرصه میانی مجتمع مسکونی با استفاده از رویکرد ترکیبی است. مبانی نظری پژوهش با رویکردی کیفی و با هدف جستجوی ویژگیهای کالبدی- عملکردی و شناختی- رفتاری مؤثر در ایجاد و افزایش انگیزش بازی کودک تدوین شده و چگونگی تأثیر هر یک از این ویژگیها از تبدیل دادههای کیفی به کمی حاصل شده است. در این راستا با به کارگیری روش پیمایشی بر مبنای تکنیک دلفی، پس از ساخت و اعتبار یابی ابزار پژوهش، در آغاز نگرش 20 متخصص و در ادامه 100 نفر از متخصصین مورد پرسش قرار گرفت. در نهایت شش عامل مؤثر بر انگیزش بازی کودک شامل نظارت پذیری، خوانایی محیط کودک محور، عوامل محرک طبیعی، تعاملات اجتماعی (نسلی- بین نسلی)، سرزندگی محیط و نیز تحریک حواس به روش تحلیل عاملی (نرمافزار23 SPSS) استخراج شد. در ادامه بر اساس ارتباط متغیرهای مذکور، مدلی فرضی به کمک نرمافزار «ایموس 23» پیشنهاد گردید و سپس رابطه و میزان تأثیر عوامل بر یکدیگر به روش تحلیل مسیر به دست آمد و در نهایت مدل فرضی پیشنهادی اصلاح شد. بر اساس تحلیل مدل به دست آمده، روابط متغیرهای پژوهش تفسیر شد: بررسی اثرات مستقیم و غیر مستقیم عوامل مذکور، نشان دهنده رابطه میان ویژگیهای شناختی- رفتاری و ویژگیهای کالبدی- عملکردی است که میتواند در قابلیت بازی انگیزی عرصه میانی مجتمعهای مسکونی مؤثر افتد. در پایان مدل نهایی رابطه بین متغیرهای کالبدی- عملکردی و متعیرهای شناختی- رفتاری ارائه گردید.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
معماري و شهرسازي