رضا پاسیان خمری، حسن رجبعلی، محمد فرخ زاد، سال ۷، شماره ۱۳ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
معماری و شهرسازی ایران و به تبع آن معماری خانه در دو دوره قاجاریه و پهلوی اول دچار دگرگونیهای زیادی شدهاست. بیشک معماری مسکونی هر دورهای با تغییرات نیازها و خواستههای ساکنین تغییر میکند و این تغییرات بطور ویژهای بر ابعاد و روابط فضایی خانه تاثیر میگذارد. همانند سایر نقاط ایران، معماری شهر گرگان نیز پذیرای تحولات گوناگونی بوده که ساختار خانههای تاریخی در دو دوره را متمایز نمودهاست. این تحولات در عرصه کالبدی منجر به تغییر در فضای بسته(توده)، فضاهای سرپوشیده(ایوان) و فضای باز(حیاط) خانهها شدهاست. پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تغییرات عرصه و اعیان خانههای بومی گرگان از دوره قاجاریه به پهلوی اول صورت گرفتهاست. بنابراین پرسشهای اصلی پژوهش اینگونه تدوین شده اند: ۱- روند تغیرات نسبتهای عرصه و اعیان در بین خانههای تاریخی گرگان از دوره قاجاری به پهلوی اول چگونه بودهاست؟ ۲- چیدمان ارتباطی فضایی مسکن از قاجاریه به پهلوی اول چه تغییری کردهاست؟ بدین ترتیب با بهرهگیری از روش تحقیق توصیفی تحلیلی، از آزمون مقایسه میانگینها در نرم افزار spss استفاده شده تا با تعیین خطای ۵% معناداری تغییرات میانگین ابعاد فضایی دادهها ثابت شده و پس از آن روند تغییرات فضایی (فضای باز، سرپوشیده و بسته)از طریق توابع، تحلیل گردندکه نتایج به صورت نمودار تشریح شدهاند. برای این منظور تمام خانههای ارزشمند و تاریخی گرگان با شرط اینکه از لحاظ کالبدی و برداشت میدانی قابل بررسی باشند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. تعداد ۱۰ خانه در گروه خانههای قاجاری و ۸ خانه از دوره پهلوی اول انتخاب و ابعاد فضایی عرصه و اعیان آنها مورد آزمون قرار گرفت. نتایج تحقیق نه تنها معناداری روند تحولات ابعاد فضایی عرصه و اعیان خانهها را طی دو دوره ثابت میکند بلکه تابعی ریاضی را نشان میدهد که میتواند روند تغییرات فضایی مسکن را از دوره قاجاریه به پهلوی اول تبیین کند.
بهزاد وثیق، زهرا امینی فارسانی، حسین ناصری، سال ۱۱، شماره ۲۷ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
کاروانسراها از جنبه کارکردی، جایگاه مهمی در تاریخ معماری ایران دارند و عمده تحقیقات، معطوف به ویژگیهای عملکردی آنها بوده است. با این حال، این گروه از بناها نیز حاوی خصوصیات زیباییشناسانه است. سنجش زیبایی در دو بعد حجم کلی ساختمان و تزئینات در کاروانسراها قابل بررسی است. در این راستا، پژوهش حاضر به مقایسه تطبیقی تناسبات حاکم بر کاروانسراهای حیاطدار مناطق مرکزی ایران در دورههای صفویه و قاجاریه پرداخته است. در این مقاله، گردآوری دادهها از طریق اسناد کتابخانهای و اسنادی صورت گرفته و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای تحلیل آماری و نرمافزارهای آماری SPSS و R انجام شده است؛ بدین صورت که برای بررسی فرضیه سنجه تشابه تناسبات حاکم بر کاروانسراهای حیاطدار مناطق مرکزی ایران در دورههای صفویه و قاجاریه، ۱۲ نمونه از دوره قاجاریه و ۱۲ نمونه از دوره صفویه به روش نمونهگیری خوشهای از نقاط مختلف انتخاب شده و پس از اندازهگیری ابعاد هر کدام از نمونهها، نرمال بودن دادهها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنف مورد تأیید واقع شد. در ادامه با توجه به نرمال بودن دادهها، از آزمون لون و t با دو نمونه مستقل، برای بررسی نهایی فرضیههای پژوهش استفاده شده است. پس از انجام آزمونهای مذکور، با توجه به اینکه میزان سطح معناداری برای متغیرها و تناسبات مورد بررسی در سطح اطمینان۹۵ %، از ۰۵/ بیشتر بوده، لذا فرضیه تشابه تناسبات حاکم بر کاروانسراهای حیاطدار مناطق مرکزی ایران در دورههای صفویه و قاجاریه مورد قبول واقع شده است. یافتهها نشان میدهند که در شکلیابی کاروانسراهای صفوی و قاجار، تداوم و پیوستگی در تناسبات کالبدی دیده میشود.
سعید حسن پور لمر، شبنم اکبری نامدار، سحر طوفان، سال ۱۲، شماره ۳۰ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
استان گیلان به دلیل بارندگیها و شرایط اقلیمی دارای پلهای متعددی از دورههای تاریخی گذشته است. هدف پژوهش، گونهشناسی و شناخت عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری پلهای تاریخی صفویه و قاجاریه استان گیلان است. پژوهش درصدد پاسخگویی به سؤالات ذیل است؛ کدام عوامل در شکلگیری گونههای مختلف پلهای صفویه و قاجاریه استان گیلان مؤثر بودهاند؟ پلهای صفویه و قاجاریه گیلان دارای چه تفاوتهایی از منظر؛ سازه، هندسه، نوع قوس، مصالح و تزئینات معماری با یکدیگر هستند؟ بر این اساس در این پژوهش، ابتدا برمبنای مطالعات کتابخانهای مشخصات ۱۵ پل تاریخی عصر صفویه و قاجاریه استان گیلان جمعآوری و در گام بعدی برمبنای مطالعات میدانی عوامل مؤثر بر شکلگیری پلها موردبررسی و جهت انجام تحلیلهای هندسی پلها از روشهای ترسیم دستی و نرمافزارهای: فیماتریکس حرفهای و تقسیمات طلایی آتریس استفاده گردیده است. نتایج پژوهش نشاندهنده آن است؛ اشتراکات مذهبی، اقتصادی، توسعه روابط سیاسی ایران با غرب و سپری نمودن اوقات فراغت شاهان صفوی عمدهترین عوامل شکلگیری پلهای صفویه بوده است. پلهای صفویه دارای ۳ گونه مختلف؛ پل یک دهانهای، دو دهانهای و چهار دهانهای هستند، استفاده از قوسپنج او هفت تند و کند، کانهپوشهای متعدد، آجرکاری برجسته، وجود فضای اتراق، پشتبند دایرهای شکل، شیببندی دومرحلهای و فرم پایهها بهصورت مستطیل و فرم موجشکنها بهصورت اشکال دایرهای لوزی امری رایج در پلهای صفویه گیلان هستند. مهمترین عوامل شکلگیری پلهای قاجاری عبارتانداز؛ کنترل رابطه و کاهش تنش میان غرب و ایران، اقتصاد و ایجاد ارتباطات درونشهری و روستایی است. پلهای قاجاری دارای ۳ گونه مختلف؛ پلهای یک دهانهای، یک دهانه مرکزی و دو طاق جانبی و پل یک دهانه مرکزی و چهارطاق جانبی هستند. استفاده از قوس با ابعاد کوچک، آجرکاری عقبنشسته، شیببندی یکطرفه و بهکارگیری فرم دایرهای در موجشکن، پشتبندها و فرم مستطیل در پایهها و عدم وجود فضای اتراق، میل راهنما و کانهپوشها امری رایج در پلهای قاجاری استان گیلان است.
چکیده معماری نمای خانههای تاریخی درونگرای فلات مرکزی ایران بیشتر در حیاط میانی جلوهگر شده است. به نظر میرسد در شکلگیری معماری نمای حیاط خانههای تاریخی قاجاریه، عوامل موثر گوناگونی وجود دارد که ضروریست به گونهای همه جانبه شناسایی و از جهت تاثیر بالا تا اندک،ردهبندی شوند. پژوهش به دنبال این است که چه عاملها و زیرعاملهایی در شکلگیری معماری نمای حیاط میانی خانههای تاریخی دوره قاجار در آب و هوای گرم و خشک فلات مرکزی ایران (با مطالعه موردی شهر قزوین) تاثیرگذارند؟ردهبندی این عاملها و زیرعاملها در شکلگیری معماری نمای حیاط بر حسب میزان تاثیر چیست؟ این پژوهش بنیادی در پاسخ به پرسش کلان به صورت پیمایش نظریههای پایه و بازدید میدانی از خانههای تاریخی قاجاریه شهر قزوین و گفتگوی محلی و گفتگو با نخبگان صورت گرفته است. در پاسخ به پرسش جزیی برای ردهبندی میزان تاثیر هر یک از عوامل و زیرعاملها از روش دلفی و بر پایه دیدگاه کارشناسان و متخصصان آشنا با معماری خانه قاجاریه و نما بهره گرفته شده است. در ادامه یک الگوی نظری پیشنهاد شد و در مورد پژوهی ده خانه تاریخی قاجاری قزوین این الگو مورد بازخوانی و آزمون قرار گرفت. در شکلگیری معماری نمای حیاط خانههای قاجاریه ایران، هشت عامل اصلی و سی و سه زیرعامل شناسایی شد. هشت عامل اصلی به ترتیب تاثیرگذاری شامل: اقتصادی، اقلیمی، فناوری ساخت، فرهنگی-اجتماعی، زیباییشناسانه، فضایی، سیاسی و شهرسازی میشود. هر یک از این عوامل به نسبتی در شکلگیری معماری نمای حیاط میانی موثر بودهاند. با توجه به دیدگاه متخصصین و نظریههای پایه و آزمون الگوی نظری ارائه شده، موثرترین، «عامل اقتصادی» و کم تاثیرترین، «عامل شهرسازی» است. در ردهبندی سی و سه زیرعامل موثر، موثرترین زیرعامل «تابش» و کمتاثیرترین زیرعامل، «معماری شهری» تشخیص داده شد.