بهزاد وثیق، زهرا امینی فارسانی، حسین ناصری، سال ۱۱، شماره ۲۷ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
کاروانسراها از جنبه کارکردی، جایگاه مهمی در تاریخ معماری ایران دارند و عمده تحقیقات، معطوف به ویژگیهای عملکردی آنها بوده است. با این حال، این گروه از بناها نیز حاوی خصوصیات زیباییشناسانه است. سنجش زیبایی در دو بعد حجم کلی ساختمان و تزئینات در کاروانسراها قابل بررسی است. در این راستا، پژوهش حاضر به مقایسه تطبیقی تناسبات حاکم بر کاروانسراهای حیاطدار مناطق مرکزی ایران در دورههای صفویه و قاجاریه پرداخته است. در این مقاله، گردآوری دادهها از طریق اسناد کتابخانهای و اسنادی صورت گرفته و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای تحلیل آماری و نرمافزارهای آماری SPSS و R انجام شده است؛ بدین صورت که برای بررسی فرضیه سنجه تشابه تناسبات حاکم بر کاروانسراهای حیاطدار مناطق مرکزی ایران در دورههای صفویه و قاجاریه، ۱۲ نمونه از دوره قاجاریه و ۱۲ نمونه از دوره صفویه به روش نمونهگیری خوشهای از نقاط مختلف انتخاب شده و پس از اندازهگیری ابعاد هر کدام از نمونهها، نرمال بودن دادهها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنف مورد تأیید واقع شد. در ادامه با توجه به نرمال بودن دادهها، از آزمون لون و t با دو نمونه مستقل، برای بررسی نهایی فرضیههای پژوهش استفاده شده است. پس از انجام آزمونهای مذکور، با توجه به اینکه میزان سطح معناداری برای متغیرها و تناسبات مورد بررسی در سطح اطمینان۹۵ %، از ۰۵/ بیشتر بوده، لذا فرضیه تشابه تناسبات حاکم بر کاروانسراهای حیاطدار مناطق مرکزی ایران در دورههای صفویه و قاجاریه مورد قبول واقع شده است. یافتهها نشان میدهند که در شکلیابی کاروانسراهای صفوی و قاجار، تداوم و پیوستگی در تناسبات کالبدی دیده میشود.
عبدالرضا کارگر، فاطمه قنبری شیخ شبانی، سال ۱۱، شماره ۲۸ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
کتیبه وقف آب مباح در مسجد جامع اصفهان، یکی از وقفنامههای ارزشمند دوره صفویه است. مضمون کتیبه، اشاره به نام امیر اصلان بن رستم سلطان لَلِه افشار ارشلو دارد که در زمان شاه طهماسب اول، با حفر نهری، آب مباح را به مسجد آورده و آن را وقف بر این بنا کرده است. این پژوهش برای نخستین بار با هدف تحلیل کتیبه آب مباح و پاسخ به دلایل انتقال آب به مسجد جامع اصفهان و گمانهزنی مسیر آن، به تحریر درآمده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است که بر اساس مطالعات کتابخانهای و میدانی صورت گرفته است. همچنین، دادههای پژوهش بر پایه اطلاعات میدانی (خوانش کتیبه) و اطلاعات کتابخانهای (اسناد تصویری، کتابها و مقالهها) جمعآوری شدهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهند که شرایط سیاسی، اجتماعی دوره صفویه و گسترش وقف، سبب تشویق و ترغیب بسیاری از حاکمان و درباریان در جهت انجام عمل وقف شده و همچنین نقش و نفوذ علما در ساختار سیاسی و اجتماعی در دوره صفویه نیز نقش مهمی در این زمینه داشته است. کسب ثواب اخروی و برجا گذاشتن نام نیک از خود نیز یکی دیگر از انگیزههای واقفان برای وقف بوده است. همچنین در مورد گمانهزنی مسیر فوق به نظر میرسد این نهر، نهری مستقل صرفاً در جهت جاری ساختن آب در مسجد جامع اصفهان شکل گرفته و با پایتخت شدن شهر اصفهان و ساخت طرح جامع شهری، کتیبه مذکور به دلایل پنهانکاری و یا سهلانگاری در مسجد پنهان شده و همین امر سبب از بین رفتن نهر فوق شده و به همین دلیل است که در دورههای بعد هیچگاه به عبور نهر آبی روان از درون مسجد جامع اصفهان اشاره نشده است.
سعید حسن پور لمر، شبنم اکبری نامدار، سحر طوفان، سال ۱۲، شماره ۳۰ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
استان گیلان به دلیل بارندگیها و شرایط اقلیمی دارای پلهای متعددی از دورههای تاریخی گذشته است. هدف پژوهش، گونهشناسی و شناخت عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری پلهای تاریخی صفویه و قاجاریه استان گیلان است. پژوهش درصدد پاسخگویی به سؤالات ذیل است؛ کدام عوامل در شکلگیری گونههای مختلف پلهای صفویه و قاجاریه استان گیلان مؤثر بودهاند؟ پلهای صفویه و قاجاریه گیلان دارای چه تفاوتهایی از منظر؛ سازه، هندسه، نوع قوس، مصالح و تزئینات معماری با یکدیگر هستند؟ بر این اساس در این پژوهش، ابتدا برمبنای مطالعات کتابخانهای مشخصات ۱۵ پل تاریخی عصر صفویه و قاجاریه استان گیلان جمعآوری و در گام بعدی برمبنای مطالعات میدانی عوامل مؤثر بر شکلگیری پلها موردبررسی و جهت انجام تحلیلهای هندسی پلها از روشهای ترسیم دستی و نرمافزارهای: فیماتریکس حرفهای و تقسیمات طلایی آتریس استفاده گردیده است. نتایج پژوهش نشاندهنده آن است؛ اشتراکات مذهبی، اقتصادی، توسعه روابط سیاسی ایران با غرب و سپری نمودن اوقات فراغت شاهان صفوی عمدهترین عوامل شکلگیری پلهای صفویه بوده است. پلهای صفویه دارای ۳ گونه مختلف؛ پل یک دهانهای، دو دهانهای و چهار دهانهای هستند، استفاده از قوسپنج او هفت تند و کند، کانهپوشهای متعدد، آجرکاری برجسته، وجود فضای اتراق، پشتبند دایرهای شکل، شیببندی دومرحلهای و فرم پایهها بهصورت مستطیل و فرم موجشکنها بهصورت اشکال دایرهای لوزی امری رایج در پلهای صفویه گیلان هستند. مهمترین عوامل شکلگیری پلهای قاجاری عبارتانداز؛ کنترل رابطه و کاهش تنش میان غرب و ایران، اقتصاد و ایجاد ارتباطات درونشهری و روستایی است. پلهای قاجاری دارای ۳ گونه مختلف؛ پلهای یک دهانهای، یک دهانه مرکزی و دو طاق جانبی و پل یک دهانه مرکزی و چهارطاق جانبی هستند. استفاده از قوس با ابعاد کوچک، آجرکاری عقبنشسته، شیببندی یکطرفه و بهکارگیری فرم دایرهای در موجشکن، پشتبندها و فرم مستطیل در پایهها و عدم وجود فضای اتراق، میل راهنما و کانهپوشها امری رایج در پلهای قاجاری استان گیلان است.
کالبد و رعایت مراتب در فضاهای معماری یکیاز مهمترین اصول در شکلگیری بناهای ایرانی میباشد کهاز نمودهای تفکرات و اندیشههای اسلامی مطرح و خصوصیات خاص سنت، دارای ابعاد مختلفی از آن گشته است؛ درفرهنگ اسلامیایرانی مسجد-مدرسهها جایگاه ویژه در معماری داشتهاند، لذا در این راستا در دوره صفوی مدارس به عنوان مهمترین مراکز آموزشی در خدمت مساجد، به یکی از مهمترین انواع ابنیه تبدیل شدند. مفهوم توالی و سلسلهمراتب در معماری اسلامیایرانی همیشه مورد تاکید بوده واین اصل بهطور خاص در کالبد مسجد-مدرسهها مورد توجه معماران بوده است؛ توالیو سلسلهمراتب فضایی میتواند منجر به احساس تعلق افراد به مسجد-مدرسهها شود. لذا با توجه به تغییرات کالبدی مسجد-مدرسهها در طول دوران، مفهوم و کاربست سلسهمراتب دچار تحول شده است. بنابراین با توجه به تاثیر سلسلهمراتب بر احساس تعلق به مکان ضرورت دارد که ارتباط میان سلسهمراتب در مسجد-مدرسه ها با حس تعلق به مکان مورد بررسی قرار گیرد. لذا پرسش اصلی این پژوهش این است که تاثیر سلسلهمراتب بر ایجاد حس تعلق به مکان در مسجد-مدرسههای دوره صفوی چیست؟ هدف نوشتار حاضر تاثیر کالبد و مراتب فضایی در حس تعلق به مکان در مسجد-مدرسههای دوره صفویه میباشد. روش گردآوری اطلاعات پژوهش، به لحاظ نوع نتایج توصیفی-تحلیلی و به لحاظ رهیافت تاریخی-تفسیری است که به شیوه تحلیل گونهشناختی و با شیوه گردآوری داده کتابخانهای (اسنادی) و با ابزار نقشهخوانی، سندخوانی و فیشبرداری انجام شده است،که ابتدا ارکان معماری مساجد را بررسی میکند. سپس نقش این اصول از جمله مراتبفضایی منطبق بر کالبد را بر حس تعلق به مکان در مسجد-مدرسه های شاخص دوره صفوی چهارباغ، امام و حکیم در اصفهان را به بحث خواهد گذاشت. نتایج تحقیق نشان می دهد که ترتیب، توالی و نظم درونی که شاکلهی کالبد را تشکیل میدهند سبب شده که افراد حس تعلق به مکان داشته باشند. بگونه ای که تغییر توالی و یا حذف سلسلهمراتب باعث میشود ماهیت عناصرکالبدی به منظور ایجاد تعلق خاطر تغییر پیدا کند. لذا این تحول، درک از عناصر کالبدی در سلسلهمراتب بطور صحیح صورت نگرفته و حس تعلق به مکان افراد را تحت تاثیر قرار میدهد.