رضا ابویی، عبدالله جبل عاملی، غلامرضا کیانی، سال ۵، شماره ۹ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده
اصفهان با مناظر شهری تاریخی خود بیانگر هویتی است که در طی دورهای طولانی از تاریخ و زندگی و فعالیت نسلهای پیدرپی تشکیل گردیده ودر این مسیر تغییر و تحولات گسترده ای را تجربه نموده است. در جامعه ی سنتی "پیوستگی" مولفه ی اصلی رشد و تکامل مناظر شهری و به عنوان بخشی از الزامات ذاتی شهر پذیرفته شده بود که در پی تغییرات در طول زمان فراهم می گردید.
سرعت و گستردگی توسعه های معاصر ، مفهوم سنتیِ " پیوستگی" را دگر گون نموده و با ایجاد گسستهای عمیق در مناظر شهری تاریخی، تهدیدی جدی برای هویت شهر شمرده می شود. عوارضی چون معماری معاصر و ظهور مناظر شهری ناسازگار از تبعات چنین توسعه ای است که خود بزرگترین مسئله ی حفاظت شهری به شمار می آید .
در چالش پیش رو این پرسش پیش می آید که پیوستگی مناظر تاریخی شهری چه اهمیتی دارد و چگونه می توان در روند توسعه معاصر آن را حفظ نمود؟ بررسی ها نشان داده است که پیوستگی، یکی از کلیدیترین عواملی است که در خوانایی و درک تمامیت انسجام یافته ی شهرهای سنتی نقش بسزایی داشته و قرائت لایههای مختلف تاریخی کالبدی و نمادین را برای نسل های گوناگون امکان پذیر میسازد . به نظر می رسد با درک صحیح مفهوم پیوستگی و یاری گرفتن از نگرش های رشد یافته ی حفاظتی می توان به بازیابی و ارزش گذاری دقیق تر ثروت های فرهنگی شهر سنتی اصفهان پرداخت .
هدف این مقاله، برجسته کردن نقش و اهمیت مفهوم پیوستگی مناظر، با تاکید بر شهر تاریخی اصفهان است که ضمن تشریح مفاهیم اولیه و اهمیت حفاظت از مناظر تاریخی شهری ، به کارایی ابزارهای نوین حفاظتی مربوط به آن میپردازد.
روش رسیدن به تعاریف ومفاهیم پیوستگی وابزارهای حفاظتی وتدقیق با ارزش های موجود در شهرسنتی اصفهان با استفاده از سیر رویکردهای حفاظتی و مدیریت منظر شهری تاریخی در اروپا بررسی گردیده و نقش و اهمیت جایگاه پیوستگی در مجامع بین المللی از درون گزارش ها، کنفرانس هاواسناد مرتبط از سال ۱۹۹۶ تا۲۰۱۳ مورد کنکاش قرار گرفته است. اساس این دیدگاه ها، مبتنی براحترام به ارزش های تاریخی و فرهنگی گذشته در روند توسعه و تغییرات مناظر شهری توسط معماری معاصر است.
غلامرضا کیانی، سال ۵، شماره ۱۰ - ( پاييز و زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده
توسعه شهر اصفهان در دوره صفویه براساس طرحی ازپیشاندیشیده و در مدتی معین به انجام رسید. صفویان موفق شدند تا مناظر شهری ارزشمندی را در شهر اصفهان کهن تولید نمایند و بر معماری شهری دورههای پس از خود، تأثیرات شگرفی بگذارند. در مواجهه با چنین طرحهای جامع تاریخی که حاصل دوره سنت است، هیچ مدرک دقیقی از طرحها، نقشههای شهری، خطمشیها و قوانین، استراتژیها و ... دردست نیست. بنابراین برای مطالعه و شناسایی ارزشهای موجود در طرح توسعه صفوی، باید به این پرسشها پاسخ داد: ویژگیهای جغرافیایی و توان اکولوژیک شهر اصفهان چه تأثیری در طرح صفویه داشتهاند. طرح صفوی باوجود محدودیت شیب زمین و نبود توپوگرافی، تمنیات منظری خود را چگونه تأمین میکرد. مسئله مهم مالکیت اراضی و هزینههای هنگفت طرح توسعه شهر باوجود شرایط سیاسی جنگی چگونه تأمین میشد. چه نهادهایی در اجرا مشارکت داشته و زبان الگویی در طرح پایتخت جدید چگونه نمود مییابد. توان فنی و مهندسی صفویان در چه سطحی بوده و اساساً این طرح عظیم چگونه مدیریت میشد. اینگونه پرسشها تاکنون بهطور مستقیم موردمطالعه جدی قرار نگرفتهاند. این نوشتار تلاش میکند تا ضمن پاسخگویی به این پرسشها و برشمردن بسترهای اجرایی همراه با شناسایی نقش و اهمیت آنها در بهثمررساندن طرح جامع صفوی، بتوان به بخشی از استراتژیها و سیاستهای صفویه در پیادهکردن طرح توسعه شهری اصفهان قرن یازدهم پیبرد. مقاله حاضر با بهکارگیری روشی کیفی به جستجوی پدیدههایی از دانش طراحی و مهندسی دوره صفوی پرداخته و از طریق شواهد موجود به تفسیر روابط میان سامانههای تعریفشده میرسد. همچنین، این سامانهها را بهعنوان ارزشهای میراثی طرح صفوی در حوزه مدیریت شهر و حفاظت از مناظر شهری تاریخی تبیین میکند.
صدیقه کیانی سلمی، پریناز زورمند، علی یزدانی، آسیه عباسیان، سال ۷، شماره ۱۳ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۶ )
چکیده
تأمین رضایت گردشگران باعث بهرهمندی مقصد گردشگری از منابع حاصل از حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شده و در نتیجه، چرخۀ تکاملی و سیکل فزایندهای ایجاد خواهد شد که موجب توسعه پایدار گردشگری خواهد شد. مدیران با استفاده از این اطلاعات، میتوانند ویژگیها را اولویتبندی کرده و منابع را به شیوهای اثربخش و کارا در جهت افزایش کلی رضایت اختصاص دهند. لذا هدف از انجام این پژوهش، سنجش میزان رضایتمندی گردشگران از تجربۀ بازدید بنای تاریخی عالیقاپو است. برای پاسخ به این سؤال که کدامیک از عوامل اثر بیشتری در میزان رضایتمندی گردشگران داشته و آیا این میزان رضایت در بین گردشگران داخلی تفاوتی داشته یا خیر، اولویتبندی میزان رضایتمندی در ابعاد متفاوت، حملونقل و دسترسی، دانش و برخورد کارکنان، کیفیت و امکانات محیطی، معماری و جذابیت تاریخی بنا، محل استقرار و فضای پیرامونی بنا، تمایل به بازدید مجدد بنا و سطح رضایتمندی گردشگران داخلی و خارجی موردبررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت و روش توصیفیتحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات از روشهای کتابخانهای و میدانی مبتنی بر پرسشنامه استفادهشده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد ۲۶۸ نفر مشخص گردید. ابزار اصلی گردآوری دادهها، پرسشنامۀ محقق ساختهای با ۴۲ متغیر است که پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به میزان ۷۴/۰ تأیید قرار گرفت. برای پاسخگویی به فرضیات پژوهش، دادههای جمعآوریشده با استفاده از آزمون T تک نمونهای، T زوجی، آزمون فریدمن و کای اسکوئر در نرمافزار SPSS تحلیل شد. طبق یافتهها بالاترین سطح رضایت مربوط به متغیر برخورد و دانش کارکنان و پس از آن معماری و جذابیتهای تاریخی بناست. رضایت از محل استقرار و فضای پیرامونی، حملونقل و دسترسی و سرانجام کیفیت محیطی و امکانات داخلی در مرتبههای بعدی قرار میگیرند. رضایت گردشگران خارجی در همۀ گزینهها از رضایت گردشگران داخلی پایینتر بوده است
مهران کاراحمدی، مصطفی کیانی، مریم قاسمی سیچانی، سال ۸، شماره ۱۵ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده
چکیده – آموزش و پرورش، تحصیل و ترویج آن در میان اقلیتهای مذهبی، بخصوص ارامنه دردوران معاصر بسیار مورد توجه بودهاست. بدلیل موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای منحصر بفرداصفهان از یکسو و وجود منطقه جلفا و حضور ارامنه و سایر اقلیتهای مذهبی از سوی دیگر، این شهر همواره کانون توجه دولتهای غربی و اقلیتهای مذهبی خارج از ایران گشته است. اهمیت بررسی این پژوهش از آن جهت است که سرآغاز تحولات آموزش و پرورش و شکلگیری مدارس به شیوه نوین دوره معاصردر شهر اصفهان، ریشه در تاسیس مدارس ارامنه وسایر مسیحیاناین شهر و پیشیگرفتن آنها در این مقوله نسبت به مسلمانان دارد. هدف از این پژوهش، بررسی تطبیقی معماری نمونههایی از مدارس ارامنه جلفای اصفهان با مدارس میسیونرهای فرانسوی دراین شهرمیباشد. روش پژوهش این مقاله به صورت توصیفی- تحلیلی- تطبیقی است. نتایج حاصل از این پژوهش به دو بخش کلی تقسیم میشود. بخش اول در ارتباط با تحولات تاریخی است که منجر به ایجاد یا احداث مدارس شده است.که خود به دو دسته تقسیم میشود: دسته اول عوامل صورت گرفته یا اشخاصی که در ایجاد و شکل گیری مدارس نوین ارامنه جلفا نقش داشتهاند که از این میان میتوان به نقش کلیساها، شکل گیری دوره رنسانس در اروپا، ارتباط ارامنه داخل کشور ایران با کشورهای اروپا و شرق آسیا از طریق فعالیتهای اقتصادی و حمایت مالی ارامنه داخل و خارج کشور اشاره نمود. دسته دوم عواملی که به ایجاد و احداث مدارس توسط میسیونرهای غربی(فرانسه) مربوط میشود که دراین میان سیاست دولت فرانسه بمنظور گسترش نفوذ خود در ایران از طریق فرهنگی وتبلیغ آموزههای دینی از اهم عوامل است. بخش دوم در ارتباط با سبک شناسی معماری مدارس معاصر اقلیتهای مذهبی در شهر اصفهان میباشد که سبک معماری در این بناها عمدتا بصورت تلفیقی از معماری کلاسیک سنتی ایران و معماری کلاسیک غربی مشاهده می شود.
معماری بومی در دهههای اخیر بیش از گذشته مورد توجه محافل معماری قرار گرفته است. یافتن یک ویژگی مشترک که دربرگیرنده همه گونههای تاریخی و جغرافیایی معماری بومی باشد، در شناخت بهتر این معماری راهگشا خواهد بود. از طرفی زمینه و زمینهگرایی در معماری دارای ابعاد گوناگونی است و هر معماری، به میزانی از ویژگی زمینهگرایی بهره برده است؛ بررسی این ویژگی در معماری بومی اساس این پژوهش بوده و پرسش اصلی این است نسبت زمینهگرایی و معماری بومی در ابعاد مختلف زمینه چگونه است؟ در این مقاله با استفاده از روش تحقیق تحلیلی - توصیفی، تعاریف و ویژگیهای معماری بومی از دیدگاه صاحبنظران این حوزه مورد واکاوی قرار گرفته و هریک از این موارد به طور مشخص، با رویکرد زمینهگرایی و ابعاد زمینه، بازبینی شدهاند تا از این طریق نسبت معماری بومی با زمینهگرایی مشخص شود. نتایج تحلیل منابع مکتوب در این پژوهش، در خصوص معماری بومی نشان میدهد توجه به ابعاد گوناگون زمینه در این معماری را میتوان به عنوان یک ویژگی آشکار در همه نظرات گردآوریشده دانست. هرچند باید گفت این ویژگی نسبی است و صرفاً در مقام مقایسه با معماری رسمی - که از آن به عنوان نقطه مقابل معماری بومی یاد میگردد - میتوان میزان این ویژگی را مورد سنجش قرار داد.
نشانهها با رمزگانی که به تدریج در جریان شکلگیری و تحولات شهر در دورههای مختلف به وجود آمدهاند، در ذهن مخاطبین شهر تصویری آشنا یافته و عواطف، احساسات و خاطرههای مردم از محل سکونت خود در پیوند با این نشانهها شکل میگیرند. نشانهها در شهر، بخشی از یک کلیت بزرگتر و پیچیده بوده، آنها مجرد و تنها نیستند و در عوض، لایهلایه هستند؛ چرا که ما بیوقفه در حال دوبارهنویسی و دوبارهسازی محیط پیرامون خود -هم از نظر کالبدی و هم فراکالبدی- هستیم. این همنشینی/ برهمنشینی، در فرآیند زمان اتفاق میافتد. زمان پیدایش، زمان زیستن و زمان ادراک شهر به مثابه متنی که بر لوح پالیمسست۱ نوشته شده، در خوانش آن مؤثر است. بدیهی است هر اندازه ضخامت چینههای تاریخی بیشتر باشد، خوانش زبان زیرین آن دشوارتر است. با توجه به این امر، هدف اصلی پژوهش، پاسخ به این پرسش مهم است؛ بازآفرینی کهنروایتی چون منظر شهری که لایههای مختلفی دارد و خوانش آن دشوار است، چگونه ممکن میشود؟ نگارندگان برای دستیابی به این هدف، از نشانهشناسی لایهای و تحلیل گفتمان بهعنوان روشی تحلیلی بهره میجویند؛ چرا که نشانههای شهری به علت دارا بودن ویژگیهای فیزیکی و جنبههای قراردادی و اجتماعی منضم به آنها، از اصولیترین معیارها در فرآیند شناخت، آسیبشناسی و حفاظت از ارزشهای یک شهر به شمار میآیند. این روش، از طریق گفتمانی که حاصل ارتباط میان لایهها و دورههای مختلف زیستِ شهر است، به روایت شهر دست یافته، گفتمانهای جدید خلق کرده است و سبب بازتولید معنا میشود. در نتیجه، نشانهها از طریق تعامل با یکدیگر رو به جلو حرکت کردهاند و به سبب پویاییِ جریان نشانهها، بافت/ زمینه شکل گرفته و بافتسازی انجام میشود. بافتسازی بهگونهای است که شهر را در چارچوب زمانی-مکانی خاصی محدود نکرده و همگام با فرآیند توسعه حرکت نموده، تغییرات را پذیرا شده و در عین حال با اتصالات رمزگانیِ خود، به شبکه پیشین متصل میماند.
انسانها در برخورد با محیط متنوع و غنی، اطلاعات محدودی را در ذهن خود ثبت میکنند و این اطلاعات، تصویر ذهنی جامع هر چند نادرست از محیط راشکل میدهد.از طرفی، زندگی در ساختمانهای بلند مسکونی در ایران همواره با نارضایتیهایی همراه است که تصویر ذهنی روشن در ذهن ساکنان میتواند این نارضایتیها را کاهش دهد. عواملی کالبدی و عوامل روانشناختی میتوانند در شکلگیری تصویر ذهنی در افراد نقش مؤثری داشته باشند. این پژوهش بر آن است که عوامل کالبدی را که باعث ایجاد تصویر ذهنی روشن در ذهن ساکنان ساختمانهای بلند میشوند، شناسایی کند. لذا تبیین عوامل کالبدی تاثیرگذار بر تصویر ذهنی ساکنان ساختمانهای بلند مسکونی سؤال تحقیق است. پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و از نظر رویکرد، کمی است. روش گردآوری دادههای پژوهش، ترکیبی از مطالعات کتابخانهای (نظری) و مطالعات میدانی و پیمایشی مبتنی بر پرسشنامهی با سؤالات بسته و نیمه باز است. در تبیین و تحلیل پژوهش، از مدل اچنر و ریچی استفاده و سؤالات پرسشنامه بر اساس دو بعد از این مدل، کارکردی-کلی و کارکردی-جریی و نظرات متخصصان تنظیم شده است. پرسشنامهی طراحی شده، در اختیار تمامی مهندسان معمار که در شهر ارومیه شرکت مشاور فعال دارند و اساتید متخصص کشور در زمینهی تصویرذهنی و معماری قرار گرفت تا علاوهبر پاسخدهی، درصورت وجود عامل مهم دیگر، آن را اضافه کنند. سپس پرسشنامه به روش نمونهگیری تصادفی در اختیار ساکنان ساختمانهای بلند شهر ارومیه قرار داده شد و پاسخهای آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش در بعد کارکردی-کلی نشان داد که به ترتیب عوامل ویژگیهای فرم(شکل، رنگ، بافت و اندازه) و ایمنی فنی و دید و منظر در شکلگیری تصویر ذهنی ساکنان ساختمانهای بلند مسکونی مؤثر هستند. همچنین نتایج پژوهش در بعد کارکردی-جزئی (که تمامی عوامل بر فضاهای پارکینگ، راهروهای دسترسی، راهپله و آسانسور، پشتبام، ورودی، لابی، فضاهای مکث و استراحت، حیاط و فضای داخلی واحد مسکونی سنجیده شد) به ترتیب عوامل ایمنی فنی، خوانایی، نور و روشنایی و دید و منظر را در شکلگیری تصویر ذهنی ساکنان ساختمانهای بلند مسکونی، تاثیرگذارتر بیان میکند.
علی آدینه، غلامرضا کیانی ده کیانی، عباس مالیان، سال ۱۴، شماره ۳۹ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده
با توجه به سرعت پیشرفت فناوری در عرصههای مختلف، در مقوله ساختمان نیز همسو با پیشرفتها، ورود فناوری مدلسازی اطلاعات ساخت BIM درصنعت ساختمان، انقلابی ایجاد کرده است. فناوری BIM امکان ساخت یک مدل دقیق مجازی از یک ساختمان را فراهم ساخته و هدف اصلی، نگهداری اطلاعات ساخت در تمام طول حیات و زیست آن است. از این فناوری در مستندسازی بناهای تاریخی نیز استفاده شده و به کارگیری آن درحال گسترش است به گونهای که طی پژوهشهای انجام شده در سالهای اخیر وجوه جدیدی از آن شناخته و معرفی شده است. مدلسازی با کمک این فناوری در بناهای تاریخی با عنوان اختصاری HBIM شناخته شده که ارائه دهنده الگوی نوینی برای مدلسازی در عرصه حفاظت میراث معماری بوده و ساخت مدل رقومی، مستندنگاری، نگهداشت و مدیریت اطلاعات شامل ترسیمها و نقشههای دو بعدی و سه بعدی بنا، تصاویر، تاریخچه و توضیحات مرتبط با عناصر و جزئیات آن را امکان پذیر ساخته است. در ایران ﺑﺎ وﺟﻮد اﻧﺠﺎم روبشگری ﻟﯿﺰری ﺑﺴﯿﺎری از ﺑﻨﺎﻫﺎ ﻃﯽ سالهای ﮔﺬﺷﺘﻪ، هیچگونه اطلاعاتی در مرکز اﺳﻨﺎد ﻣﯿﺮاث ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ که از ﻓﻨﺎوری HBIM بهره برده باشد، ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻧﺸﺪ و ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻧﺸﺎن از ﻋﺪم استفاده از ایﻦ ﻓﻨﺎوری در ﻣﺪلﺳﺎزی ﺑﻨﺎﻫﺎی ﻣﯿﺮاﺛﯽ ایﺮان دارد. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ روش ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺪه، ﺷﯿﻮهای ﻧﻮیﻦ در مستندﺳﺎزی اﺑﻨﯿﻪ ﺗﺎریﺨﯽ ایﺮان، اراﺋﻪ داده و ﻧﻮآوری ﭘﮋوﻫﺶ اﺳﺖ. در پژوهش حاضر فرآیند مدلسازی از برداشت تا پیوست اطلاعات به اجزای میراث معماری که بر روی نمونه موردی، مسجد حیاط دوم رباط شرف پیاده سازی شده است[i]، تشریح میگردد.
[i]این مقاله برگرفته از رساله دکتری نویسنده اول با عنوان « تبیین اثر فناوری HBIMبر تفکراستراتژیک پیش از مداخله در ابنیه تاریخی» است که در رشته مرمت ابنیه و بافتهای تاریخی دانشگاه هنر اصفهان به راهنمایی دکتر غلامرضا کیانی ده کیانی و دکتر عباس مالیان انجام شد.