حمید عطایی شاد، مجتبی رفیعیان، احسان رنجبر، سال ۷، شماره ۱۴ - ( پاييز و زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده
تغییر ساختمانهای موجود برای کاربریهای جدید پدیدهای نو نیست. برای مثال در دوره رنسانس، ساختمانهای قدیمی برای کاربریهای جدید تغییر پیدا میکردند و یا در دوره انقلاب فرانسه (اواخر قرن ۱۸ میلادی) ساختمانهای مذهبی پس از مصادره برای کارکردهای صنعتی و نظامی مورد استفاده قرار میگرفتند. اگرچه در بسیاری از موارد این مداخلات بدون توجه به حفاظت میراث تاریخی بوده اما انگیزه اقتصادی محرکی برای تغییر کاربری ابنیه بوده است. بهعلاوه در طول چند دهه اخیر در اروپای غربی نیز استفاده مجدد و بهبود منایع موجود به عنوان مرکز اقدامات بازآفرینی مدنظر قرارگرفته است. این موج جدید، حس ارتباط و تعامل بین اقدامات بازآفرینی و مرمتی را ایجاد کرده و نقش ابنیه و ساختار تاریخی در بسیاری از پروژههای بازآفرینی را بهطور فزاینده مهم ساخته است.
در ایران نیز به تأسی از کشورهای توسعهیافته، سیاست تغییر کاربری طی چند دهه اخیر رشد فزایندهای داشته است به ویژه در کاشان طی سالهای اخیر این سیاست به وفور یافت میشود. هدف از این پژوهش سنجش اثرات تغییر کاربری بناها به اقامتگاههای سنتی بر بازآفرینی کالبدی است که در آن ۵ معیار جهت تجزیه و تحلیل انتخاب شده است.
روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و پیمایشی- میدانی است که پس از مطالعه منابع کتابخانهای و گردآوری مبانی نظری پشتیبان، با استفاده از ابزارهای پرسشنامه، مصاحبه عمیق و مشاهده میدانی، دادهها جمعآوری شده و تجزیه و تحلیل آنها انجام گرفته است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بهطور کلی تغییر کاربری ابنیه تاریخی بر بازآفرینی کالبدی بافت تاریخی شهر کاشان اثر مثبت گذارده است. افزایش مرمت ابنیه تاریخی، افزایش نوسازی و بهسازی بافت، بهبود سیما و منظر محدوده تاریخی کاشان و کاهش آلودگیهای محیطی و توجه به ارزشهای تاریخی و فرهنگی و کوشش برای حفاظت بیشتر از آنها از جمله اثرات مثبت ایجاد اقامتگاههای سنتی بر بافت پیرامونی خود هستند.
فرسودگی تدریجی بافتهای تاریخی ایران مجریان، طراحان و مردم را ملزم به استفاده از رویکردهای احیاء و بازآفرینی کرده است. ترکیب بازآفرینی با گردشگری خلاق و فرهنگ درآمد تضمین شدهایی در طولانی مدت برای احیاء به ارمغان میآورد. شناخت پارادیمها و اصول مشترک بین دو رویکرد با تاکید داشتن بر زمینهی فرهنگی در فضاهای شهری مانند محورهای فرهنگی حائز اهمیت است.
هدف پژوهش سنجش اثرشاخصهای مشترک دو رویکرد در خیابانها و محورهای فرهنگی موجود در بافتهای تاریخی اصفهان است. به همین منظور دو سوال اساسی مطرح میشود؛ شاخصهای موثر از منظر رویکرد گردشگری خلاق در جهت بازآفرینی بافت تاریخی شهر اصفهان از طریق محورهای شهری کدام است؟ و دیگر آنکه چه شاخصهایی بیشترین و کمترین وزن را در محورهای فرهنگی- گردشگری اجرا شده به خود اختصاص دادهاند؟
غایت تحقیق کاربردی است. دادههای پژوهش حاصل از مطالعات اکتشافی و کتابخانهایی است. توصیف دادهها از طریق مطالعات کیفی است و تحلیل آن بر اساس روشهای کیفی است. نوع پژوهش کیفی است و شامل روشهایی مانند مصاحبه و تحلیل کیفی اسناد است و نتیجه به صورت کیفی ارائه گشته است. دستاوردهای پژوش نشان میدهد که همافزایی گردشگری خلاق در اشکال سخت افزار خلاق، نرم افزار خلاق، سازمانهای خلاق با استراتژیهای بازآفرینی فرهنگ- مبنا مانند گردشگری، رویداد مداری، برند سازی میتواند متضمن احیای بافت تاریخی در طولانی مدت شود. پدیدار شدن اثر هم افزائی این دو رویکرد در فضایهای شهری را میتوان در خیابانها و محورهای فرهنگی جستوجو کرد و فرهنگ نیز به عنوان موتور محرکهی توسعه در فضاهای شهری عمل میکند. چهل شاخص برای سنجش کیفیت محورهای فرهنگی در چهار بعد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی استخراج شده است. بر اساس یافتهها، سنجش اثر هر شاخص به صورت کیفی با تاکید بر فرهنگ نشان داد که بعد اجتماعی و اقتصادی از ضعفهای آشکارتری نسبت به دو بعد کالبدی و زیست محیطی برخوردار است.