logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۲۰ نتیجه برای احمدی

زهرا کیان پور، زهرا زرتشتی ایلبیگی، مهران کاراحمدی،
سال ۰، شماره ۰ - ( شماره هاي اتي ۱۴۰۴ )
چکیده

بناهای عمومی بیانگر خصوصیات و روحیات یک جامعه و تاثیر گرفته از محیط است. در حقیقت ساختمان هایی که متعلق به عموم است نمی تواند موضوعی سلیقه ای باشد و سبک خاصی را ارائه نماید. معماری بناهای عمومی هر شهری با توجه به هویت فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و شرایط اقلیمی دارای شیوه های خاص معماری بومی است که به عنوان معماری سنتی شناخته می شود. همچنین معماری مدرن آغاز یک جنبش از قرن بیستم است. استفاده از هر دو سبک معماری سنتی و مدرن در بناها، مزایای خاص خود را دارند و بهتر است راه میانه را انتخاب کرد و با تلفیق معماری سنتی و مدرن بیان منحر به فردی به ساختار بنا داد.
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر معماری سنتی ایران بر معماری مدرن متاخر بر بناهای عمومی شهر اصفهان در دوره پهلوی دوم است. روش تحقیق این پژوهش، از طریق روش های توصیفی_تحلیلی و راهبرد نمونه موردی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای(اسنادی و نمونه موردی) و میدانی(مشاهده) می باشند. نتایج کلی این پژوهش، در ارتباط با سبک‌شناسی معماری بناهای عمومی در شهراصفهان این است که سبک کلیه بناهای  عمومی علیرغم تأثیرات معماری مدرن، به صورت تلفیقی از معماری سنتی ایران و معماری مدرن متاخر بوده است که دلیل آن به احتمال قوی، هویت تاریخی و فرهنگی شهر اصفهان، وجودمصالح غالب اقلیم شهراصفهان مانند آجر، به‌کارگیری معماری سنتی(شیوه اصفهانی) استاد‌کارهای ماهر اصفهانی در کارهای خود می باشد.
 
عادله محتشم، حسین احمدی، عباس عابد،
سال ۱، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۰ )
چکیده


ریحانه قاسم ابادی، حسین احمدی، حمید فرهمند،
سال ۱، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۰ )
چکیده


فرهنگ مظفر، فریال احمدی، علی اسدپور،
سال ۳، شماره ۵ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۲ )
چکیده


حسین احمدی، عباس عابد، مریم اکبری فرد،
سال ۳، شماره ۵ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۲ )
چکیده


حسین احمدی، عباس عابد، عادله محتشم،
سال ۳، شماره ۶ - ( پاييز و زمستان ۱۳۹۲ )
چکیده


حسین احمدی، عباس عابد، محمد مرتضوی، سید محمدجواد موسوی،
سال ۴، شماره ۷ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۳ )
چکیده


خانم سمیه بصیری، دکتر رسول وطندوست، دکتر سید محمد امین امامی، دکتر حسین احمدی،
سال ۴، شماره ۸ - ( پاييز و زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده

تمامیت، یکی از بنیادی‌ترین وجوه اخلاقی و فلسفی در حفاظت و مرمت میراث فرهنگی است و باوجود آنکه، در طول تاریخ بسیار درباره آن بحث شده، هم‌چنان به درستی و کمال تعریفی از آن ارائه نشده است. در ضرورت و اهمیت این مفهوم، همان بس که تمامیت را یکی از وجوه و ارکان پایه‌ای حفاظت میراث فرهنگی دانسته‌ و آن را در حوزه‌های متعدد میراث فرهنگی درراستای درک هرچه بهتر و اجرایی‌کردنش، جداگانه تبیین و ارزیابی کرده‌اند. این در حالی است که تمامیت در حوزه آثار و مجموعه‌های موزه‌ای، هیچ‌گاه تعریف نگردیده و برای تعریف آن تنها از تعابیر موجود در دیگر حوزه‌های میراث فرهنگی، از چشم اندازهای طبیعی گرفته تا فضاهای روستایی و شهرهای تاریخی، بهره جسته‌اند. این مبحث، به درستی آشکار می‌سازد که نمی‌توان انتظار داشت آنچه تحت عنوان تمامیت براساس مؤلفه‌های موجود در دیگر حوزه‌ها تاکنون تبیین شده است، بتواند در حوزه موزه‌های ملی و منطقه‌ای سبب ارتقای کیفیت راهبردهای حفاظتی و درک مخاطبین این آثار گردد. از این منظر، در این پژوهش که به شیوه تحلیلی- توصیفی و با هدف تبیین مفهوم تمامیت در حوزه آثار موزه‌ای و شناخت مؤلفه‌ها و زیربخش‌های معنایی این مفهوم صورت پذیرفته است، با مطالعه و تحلیل اسناد، متون و اطلاعات در سه حوزه متفاوت: اهداف و رسالت موزه‌ها و آثار موزه‌ای، مفاهیم مندرج در حفاظت مبتنی‌بر تمامیت و درنهایت، تعریف تمامیت در دیگر حوزه‌های میراث فرهنگی، استخراج مؤلفه‌های مؤثر بر مفهوم تمامیت انجام شده است. درپایان، با ارزیابی داده‌های به‌دست‌آمده در هریک از این حوزه‌ها و توجه به فصل مشترک آن‌ها، ۷ مؤلفه مؤثر: نظم فضایی، تداوم معانی، دست‌نخورده بودن، سرزندگی، اصالت مواد، منزلت و حریم، پویایی محیطی و اجتماعی، به عنوان زیربخش‌های معنایی تمامیت آثار موزه‌ای معرفی شدند تا بر این اساس بتوان به درک و شناختی صحیح از تمامیت، دست یافت. همچنین، این مفهوم را در حوزه آثار موزه‌ای تبیین نمود.
خانم مهری قبادی، دکتر حسین احمدی، دکتر سید مجید مرتضوی، آقای محسن محمدی آچاچلویی،
سال ۵، شماره ۹ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده

بااینکه موضوع پاکسازی و شستشوی بافتهها و منسوجات تاریخی در حوزه حفاظت و مرمت زمان زیادی است که مطرح شده اما همچنان یکی از مهمترین و چالشانگیزترین مباحث در این حیطه است. بسته به ویژگی‌های متفاوت شویندهها، فرمولاسیون شستشو نیز برای پارچه‌های گوناگون، متفاوت خواهد بود. شوینده‌های صنعتی و تجاری به دلیل دارا بودن مواد افزودنی گوناگون و تغییرات فرمولاسیون در طول زمان، فاقد شرایط لازم و مطلوب جهت استفاده در حوزه حفاظت و مرمت هستند. انتخاب شوینده‌ای متناسب با شرایط آثار پارچه‌ای تاریخی و ویژگی‌های فیزیکی آنها، بایستی در دستورکار حفاظت‌گر قرار گیرد.شوینده مورد استفاده لازم است از سویی بدون آسیب رساندن به پارچه میزان پاک‌کنندگی مناسبی داشته باشد و از سویی دیگر اثر نامطلوبی بر روی الیاف منسوج، در دراز مدت ایجاد نکند. با توجه به کاربرد گسترده ماده فعال‌سطحی سدیم لوریل اتر سولفات (ماده فعال‌سطحی آنیونی) در اکثر شوینده‌ها و در دسترس و مقرون به صرفه بودن آن، در این پژوهش، کوشش شد با بررسی معایب و مزایای این ماده فعال‌سطحی در ترشویی پارچههای پنبهای تاریخی، مناسبت آن مورد ارزیابی قرار گیرد. در راستای دستیابی به این هدف، لازم است قابلیت پاکسازی‌ و تأثیرات تخریبی آن در پاکسازی پارچه‌های پنبه‌ای ارزیابی شود. روش پژوهش براساس تحلیلی- مقایسه‌ای و شیوه گردآوری دادهها از طریق آزمایشهای مربوطه نظیر تهیه طیف مادون قرمز- انعکاس کلی تضعیف‌شده، تعیین میزان مقاومت کششی، رطوبت تعادلی، هدایت الکتریکی، ضریب شکست نوری، رنگسنجی و pH بوده‌است. مراحل انجام این پژوهش بدین گونه بود که پارچه‌های پنبه‌ای پیرسازی شده توسط شوینده حاوی ماده فعال‌سطحی مورد نظر، سدیم کربوکسی متیل سلولز و اتیلن دی‌آمین تترا استیک اسید شسته شدند و قبل و بعد از شستشو مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که ماده مذکور تأثیر تخریبی بر سلولز نداشته و در شستشوی پارچههای پنبهای تاریخی قابل استفاده است.
علیرضا کوچکزایی، حسین احمدی، محسن محمدی آچاچلویی،
سال ۵، شماره ۱۰ - ( پاييز و زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده

یکی از مهم‌ترین دلایل خشکی چرم‌های تاریخی، تخریب چربی آزاد موجود در ساختار آنهاست، که کمتر مورد‌مطالعه قرار گرفته‌است. ازاین‌رو شناخت فرایند تخریب چربی چرم، به‌عنوان یکی از ترکیبات مهم افزودنی در فرایند فرآوری چرم، با هدف درک هرچه بهتر آسیب‌های وارده به آثار چرمی که زمینه‌ساز انتخاب راه‌کار صحیح برخورد با آثار است، اهمیت و ضرورت می‌یابد. لذا در این پژوهش، چربی آزاد موجود در ۷ نمونه چرم مورد‌استفاده در ساخت یک مشک منسوب به دوره سلجوقی و مکشوفه از محوطه تاریخی قلعه‌کوه قاین، با هدف ارزیابی تخریب آنها، بررسی شد. دراین‌راستا، پس از استخراج چربی آزاد نمونه‌های تاریخی با استفاده از حلال دی‌کلرو متان در دستگاه سوکسله، مطالعه ساختاری به‌روش طیف‌بینی انعکاس کل تضعیف‌شده تبدیل فوریه مادون قرمز (ATR-FTIR)، انجام گرفت. این روش باتوجه‌به مشخص کردن ویژگی‌های ساختاری و مولکولی چربی براساس ارتعاش مولکولی پیوندهای موجود در ساختار آن، جهت ارزیابی ویژگی‌های ساختاری و تغییرات آن، مفید است. پیه گوسفند نیز، به‌منظور مقایسه طیف مادون قرمز آن، با چربی نمونه‌ها، بررسی شد. براساس نتایج حاصل، تمام نمونه‌ها اکسید شده‌‌بودند و این آسیب منجر به تغییر در ساختار چربی و تشکیل محصولات ثانویه اکسیداسیون شامل ترکیبات کتونی، آلدهیدی، الکلی و اسید کربوکسیلیک گردیده بود. در برخی نمونه‌ها، علاوه‌بر اکسیداسیون، نیتراته و سولفاته‌شدن چربی‌ها نیز مشهود بود. براین‌اساس، یکی از مهم‌ترین دلایل تشدید خشکی نمونه‌های چرم مورد‌مطالعه، اکسیداسیون و تخریب چربی آزاد آنها بود. ازطرفی محصولات اکسیداسیون چربی، در تخریب ساختار پروتئینی چرم نیز دخیل هستند و گسترش آسیب‌های آن را درپی دارند.


دانیال هرندی، حسین احمدی، محسن محمدی،
سال ۶، شماره ۱۲ - ( پاييز و زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده
پلیمرهای سنتزی به‌طور گسترده به‌صورت چسب‌ها، استحکام‌بخش‌ها و پوشش‌های حفاظتی در مرمت آثار تاریخی مورد استفاده قرار می‌گیرند. هرچند این مواد نسبت به پلیمرها و چسب‌های طبیعی مقاومت بهتری دربرابر میکروارگانیسم‌ها دارند اما اکثر پلیمرهای سنتزی منبع مناسبی از کربن و انرژی لازم برای رشد میکروارگانیسم‌ها به‌شمار می‌روند. ضمن‌اینکه، آثار هنری استحکام‌بخشی‌شده با این مواد همچنان موردحمله قارچ و کپک قرار گرفته و تخریب می‌شوند. عوامل محیطی و نور ماوراءبنفش نیز به تخریب این مواد سرعت می‌بخشند. بنابراین، نیاز به روشی جهت جلوگیری از هجوم میکروارگانیسم‌ها، همچنین افزایش مقاومت آنها دربرابر عوامل محیطی امری ضروری است. در این پژوهش، جهت ایجاد خواص ضدقارچی در استحکام‌بخش پلی‌وینیل بوتیرال (PVB) از فوتوکاتالیست نانوذرات تیتانیوم دی‌اکسید استفاده شد. 
نمونه‌ها از چوب کبوده با‌توجه‌به دستورالعمل Bravery آماده شدند و با نانوکامپوزیت تیتانیوم دی‌اکسید در پلی‌وینیل بوتیرال، تحت شرایط خلأ، تیمار شدند؛ سپس جداگانه در شرایط تاریک و زیر نور، به مدت ۷ هفته تحت تأثیر قارچ رنگین‌کمان به‌عنوان مولد پوسیدگی سفید چوب قرار داده شدند. نمونه تیمارشده و بدون تیمار تحت پیرسازی تسریعی دما، رطوبت و نور UV قرار گرفتند. 
نتایج نشان داد که نمونه‌چوب‌های تیمارشده با میزان مصرفی یک درصد از نانوذرات TiO۲ (۴/۰گرم) در PVB ۵ درصد، در شرایط بدون نور اثر ضدقارچی نداشت. اما مقدار ۲ درصد از آن (۸/۰گرم) در شرایط تاریکی، توانست از تخریب چوب دربرابر پوسیدگی سفید محافظت کند. نمونه‌های کشت‌شده در شرایط نور، در هر دو میزان مصرفی۱ و ۲ درصد از TiO۲ توانست در نمونه‌های تیمارشده با نانوکامپوزیت خاصیت ضدقارچی ایجاد کند و از چوب دربرابر قارچ مولد پوسیدگی سفید محافظت نماید. پیرسازی تسریعی نمونه‌های بدون تیمار و تیمارشده تحت شرایط پیرسازی دما، رطوبت و نورUV، نشان‌دهنده محافظت نمونه‌های تیمارشده درمقابل نور ماوراءبنفش و شرایط محیطی بودند.


احمد میراحمدی، حسین مهدوی پور،
سال ۶، شماره ۱۲ - ( پاييز و زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده

کعبه به‌عنوان قبله نزد مسلمانان از اهمیت والایی برخوردار است. دانشمندان بسیاری در عرصه‌های ریاضیات، نجوم و جغرافیا سعی کردند تا روش‌ها و شیوه‌هایی دقیق را برای تعیین جهت قبله در سراسر قلمرو اسلامی پیدا کنند. یکی از روش‌هایی که برای تعیین جهت قبله در مساجد از آن استفاده می‌شود، دایره هندی است. گرچه تاریخچه ابداع این روش مبهم است ولی با مطالعات صورت‌گرفته می‌توان ریشه دایره هندی را در دایره جهت‌یابی معابد هندو جستجو کرد. در این تحقیق برای معرفی دایره هندی و اهمیت آن، از بعضی کتب خطی و تاریخی بهره‌گیری شده است. برای تعیین زاویه انحراف قبله با دایره هندی، به طول و عرض جغرافیایی کعبه و نقطه موردنظر نیاز است. مختصات کعبه و شهرهای اسلامی در کتبی موسوم به زیج ذکر شده است. ترسیم دایره هندی مبتنی‌بر حرکت خورشید و نتایج حاصل از زیج‌هاست. در زیج‌هایی که در دوره‌های مختلف گردآوری شده‌اند، ممکن است که مختصات شهرها یکسان بیان نشده باشد؛ این تفاوت‌ها بر زاویه انحراف قبله مساجد تأثیرگذار بوده است. در این زمینه، زاویه انحراف قبله مسجد جامع اصفهان که طبق کتاب خطی حسین ابن عبدالصمد حارثی بر اساس دایره هندی مشخص شده، موردبررسی قرار گرفته است. مطابق اندازه‌گیری‌ها، راستای شکل‌گیری این مسجد با زاویه انحراف قبله آن حدود ۱۲ درجه اختلاف دارد. در نهایت، چنین به‌ دست آمد که اختلاف نه از روش دایره هندی بلکه از مختصات استخراج‌شده از زیج‌های قدیمی نشأت گرفته است. لازم است بیان شود، اگر از روش دایره هندی در مواقع خاصی از سال استفاده شود، نتایج حاصل از دقت بالاتری برخوردار است. 


مهدی صادق احمدی، رضا ابویی، هادی ندیمی،
سال ۷، شماره ۱۳ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۶ )
چکیده

اسناد بین​المللی حفاظت، از مهم​ترین دستاوردهای همکاری جامعۀ جهانی و چکیدۀ تجربیات بین​المللی و نشان‌دهندۀ سیر رشد دانش در زمینۀ حفاظت است. توسعۀ واژگان مفهومی و ورود مفاهیم جدید به این اسناد سبب تقویت مبانی نظری حفاظت و توجه کامل‌تر به الگوهای پیچیده‌تر میراثی شده است که از جملۀ «میراث روستایی» است. طرح برخی از این مفاهیم مستقیماً بر پذیرش ابعادی مغفول از روستا، به عنوان بخشی از میراث بشری و ورود برخی دیگر از آن​ها برای ارائۀ رویکردهای پیچیده‌تر و چندجانبه در مواجهه با آن تأثیرگذار بوده است. هدف این مقاله تبیین و توضیح مفاهیم مؤثر بر تکوین و بسط مفهوم میراث روستایی در این اسناد و بیان نسبت هریک از این مفاهیم با مفهوم  میراث روستایی و تأثیر متقابل آن​ها بر تغییر رویکردهای حفاظت از میراث روستایی است. این مقاله محصول بررسی و تحلیل محتوای حدوداً چهل سند منتسب به سه نهاد بین‌المللی یونسکو، ایکوموس و شورای اروپا است و بر مبنای مطالعات کتابخانه‌ای و بررسی​کردن متن اصلی اسناد انجام شده است. ماهیت این بررسی​ها در ذیل روش‌های تحقیق کیفی قرار می​گیرد و راهبرد این تحقیق توصیفی_ تحلیلی است. در نوشتۀ حاضر به سابقۀ پیدایش هفت مفهوم «میراث زنده، کیفیت و شیوۀ زندگی، پایداری، دیدگاه فرهنگی، بوم​زادی، میراث ناملموس و روح مکان» توجه شده که بر تکوین و تکامل مفهوم میراث روستایی بسیار تأثیر داشته‌اند و ارتباط آنها با همدیگر از طریق وجوه ارزشی روستا بررسی ‌شده است. این بررسی​ها نشان می‌دهد: شناخت عمیق‌تر هریک از این مفاهیم ابعاد گسترده‌تری از مفهوم میراث روستایی را روشن می‌سازد تا جایی که میراث روستایی به مفهوم کل روستا نزدیک می‌شود. تحلیل کردن سیر تکامل مفهوم میراث روستایی، چشم‌اندازی را فراروی این مفهوم به ما نشان می​دهد که در حل چالش هم​پیوندی و وجوه چندگانۀ آن و تأمل​کردن دربارۀ ارتقای این مفاهیم در تناسب با جهانبینی سازندۀ آن بسیار مؤثر است


عاطفه شکفته، حسین احمدی، مهدی یزدی،
سال ۷، شماره ۱۴ - ( پاييز و زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده

سنگهای بکار رفته در مجموعه‌ی میراث جهانی پاسارگاد در ظاهر به لحاظ بافت و رنگ متفاوت هستند و از نقطه نظر ظاهری شامل سه نوع سنگ متفاوت می‌شوند. به همین دلیل، ممکن است دارای رفتارهای متفاوت فیزیکی و شیمیایی نیز باشند. تخریب‌های سطحی صورت گرفته در این سنگ‌ها با وجود شرایط یکسان محیطی، شکل‌های متفاوتی دارند. هدف از این پژوهش تشخیص ماهیت شیمیایی سنگ‌های این محوطه از طریق آنالیزهای دستگاهی XRD و XRF و شناسایی تخریب‌های سطحی و نمک‌های احتمالی سطحی از طریق مشاهدات ریز ساختاری توسط میکروسکوپ دیجیتال و آنالیز دستگاهی SEM-EDS است. نتایج حاکی از آن هستند که سنگ‌های بکاررفته در مجموعه از نظر شیمیایی همگی نوعی سنگ آهک هستند که دو گونه‌ی آن خلوص بالاتر و ساختار فشرده‌تری دارند، اما یک گونه از سنگ‌های مجموعه که معروف به «سنگ کبود» است، ساختار ماسه‌ای و نسبتاً متخلخلی دارد. در آنالیز‌ دستگاهی XRD  فاز اصلی تمامی سنگ‌ها کلسیت (CaCO۳) است که علاوه بر آن مقدار جزئی فاز کوارتز (SiO۲) نیز گزارش شده است. در برخی از نمونه‌های سنگ کرم رنگ از بلوک‌های متفاوت، فاز دولومیت (Ca,Mg(CO۳)۲) نیز شناسایی شد. با وجود احتمال حضور نمک به عنوان عاملی برای تخریب، در نتایج آنالیزها هیچگونه نمکی مشاهده نشد که احتمال می‌رود یا بطور کلی عامل تخریبی نمک در اینگونه سنگ‌ها وجود نداشته و یا مقدار آن‌ها آنقدر ناچیز بوده که قابل شناسایی در آنالیزXRD نبودند. بر طبق تصاویر ماکروسکوپی و ریز ساختاری می‌توان اذعان داشت که عمده تخریب‌های صورت گرفته در سنگ‌های سیاه و کبود به علل ضعف ماهیتی خود سنگ بوده که از جمله‌ی آن رگه‌های کلسیت ثانویه و ذرات متشکله متفاوت هستند و مهمترین علت تخریبی سنگ کرم نیز فرسودگی زیستی شناسایی شد. با این وجود در مورد پاتین موجود بر بلوک‌های نقش انسان بالدار و دیواره تل تخت می‌توان اظهار داشت که با وجود اینکه گلسنگ در سطحِ اثر فرسایش ایجاد کرده، اما اگر بتوان شکل‌گیری پاتین را به گلسنگ نسبت داد؛ گلسنگ بطور متقابل با تشکیل لایه‌ی پاتین، مانند یک پوشش بر سطح بستر توانسته از تاثیر عوامل دیگر جوی بر سطح سنگ جلوگیری کند. بطور کلی نتایج حاصله از مشاهدات و آزمایشات ثابت کردند که مهم‌ترین عامل‌های محیطی مخرب در محوطه میراث جهانی پاسارگاد میکروارگانیزم‌ها و اثرات جانبی آب بواسطه انحلال فاز کربناتی و نیز تورم رسی هستند.


حسین احمدی، کامبیز پورطهماسی، محسن محمدی آچاچلویی،
سال ۸، شماره ۱۵ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده

شناسایی گونه های چوب به کار رفته در اجزای سازه ای بناهای تاریخی در جهت شناخت تکنیکی اجزای به کار رفته در این آثار از اهمیت بالایی برخوردار است. در این راستا، هفت بنای تاریخی در استان های البرز، اصفهان و آذربایجان شرقی مربوط به دوره های صفوی و قاجار مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه‌برداری‌ها از اجزای باربر چوبی سازه‌های تاریخی انجام شد به نحوی که موجب آسیب بصری و مکانیکی در سازه‌ها نشود. آماده سازی نمونه های برای تهیه مقاطع میکروسکوپی و مطالعه آنها بر اساس استاندارد IAWA صورت پذیرفت. بررسی مقاطع میکروسکپی در تمامی نمونه ها نشان دهنده ویژگی هایی است که با مشخصات آناتومیک خانواده Salicaceae و جنس صنوبر (Populus spp) مطابقت دارد. با توجه به اینکه محدوده‌های جغرافیایی مربوط به نمونه‌های مورد مطالعه نزدیک به رویشگاه-های گونه‌های Populus alba L و Populus nigra L است، می‌توان گفت که به احتمال زیاد این نمونه‌ها یکی از این دو گونه می‌باشند. این گونه ها که در زمره درختان سریع الرشد و بومی ایران به حساب می‌آیند دارای چوبی راست تار، بافت ریز، یکنواخت و دانسیته پایین هستند و از گذشته تا کنون استفاده‌های مختلفی داشته اند. طول دوره بهره برداری کم، سهل الوصول بودن، سبکی، ویژگی های مناسب فیزیکی و توان تحمل تنش های مکانیکی بالاموجب استفاده از آنها در ساختارهای معماری در گذشته شده است. این امر نشان دهنده این موضوع است که معماران با شناخت مناسب تجربی از ویژگی های فیریکی این چوب‌ها، اقدام به بکارگیری از آنها در سازه ها نموده اند.


مهران کاراحمدی، مصطفی کیانی، مریم قاسمی سیچانی،
سال ۸، شماره ۱۵ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده – آموزش و پرورش، تحصیل و ترویج آن در میان اقلیت­های مذهبی، بخصوص ارامنه دردوران معاصر بسیار مورد توجه بوده­است. بدلیل موقعیت جغرافیایی و ویژگی­های منحصر بفرداصفهان از یکسو و وجود منطقه جلفا و حضور ارامنه و سایر اقلیت­های مذهبی از سوی دیگر، این شهر همواره کانون توجه دولت­های غربی و اقلیت­های مذهبی خارج از ایران گشته است. اهمیت بررسی این پژوهش از آن جهت است که سرآغاز تحولات آموزش و پرورش و شکل­گیری مدارس به شیوه نوین دوره معاصردر شهر اصفهان، ریشه در تاسیس مدارس ارامنه وسایر مسیحیاناین شهر و پیشی­گرفتن آن­ها در این مقوله نسبت به مسلمانان دارد. هدف از این پژوهش، بررسی تطبیقی معماری نمونه­هایی از مدارس ارامنه جلفای اصفهان با مدارس میسیونرهای فرانسوی دراین شهرمی­باشد. روش پژوهش این مقاله به صورت توصیفی- تحلیلی- تطبیقی است. نتایج حاصل از این پژوهش به دو بخش کلی تقسیم می­شود.  بخش اول در ارتباط با تحولات تاریخی است که منجر به ایجاد یا احداث مدارس شده است.که خود به دو دسته تقسیم می­شود: دسته اول عوامل صورت گرفته یا اشخاصی که در ایجاد و شکل گیری مدارس نوین ارامنه جلفا نقش داشته­اند که از این میان میتوان به نقش کلیساها، شکل گیری دوره رنسانس در اروپا، ارتباط ارامنه داخل کشور ایران با کشورهای اروپا و شرق آسیا از طریق فعالیت­های اقتصادی و حمایت مالی ارامنه داخل و خارج کشور اشاره نمود. دسته دوم عواملی که به ایجاد و احداث مدارس توسط میسیونرهای غربی(فرانسه) مربوط میشود که دراین میان سیاست دولت فرانسه بمنظور گسترش نفوذ خود در ایران از طریق فرهنگی وتبلیغ آموزه­های دینی از اهم عوامل است. بخش دوم در ارتباط با سبک شناسی معماری مدارس معاصر اقلیت­های مذهبی در شهر اصفهان می­باشد که سبک معماری در این بناها عمدتا بصورت تلفیقی از معماری کلاسیک سنتی ایران و معماری کلاسیک غربی مشاهده می ­شود.


محمود قلعه نویی، محمدتقی پیربابایی، الناز سلطان احمدی، نسرین محسن حقیقی،
سال ۸، شماره ۱۶ - ( پاييز و زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
میراث فرهنگی هر کشوری، نشان‌دهنده فرهنگ، تاریخ و پیشینه‌ یک ملت است که دارای ارزش‌های مختلفی از جمله ارزش‌های اجتماعی، اقتصادی و تاریخی است، اما ارزیابی میراث از دید ارزش‌های نهفته در آن صورت نمی‌گیرد؛ بنابراین در برنامه‌ریزی برای حفاظت و نگهداری و یا بهره‌برداری از این میراث، ممکن است گاه ارزش‌هایی نادیده انگاشته شوند. از طرفی محدودیت در بودجه، زمان و نیروی انسانی، باعث الزام یک برنامه‌ اولویت‌بندی اقدام است. در این راستا، ارائه‌ یک اولویت‌بندی تخصصی از ارزش‌های نهفته در میراث از دید متخصصین حوزه مرمت، معماری و شهرسازی جهت تجزیه‌وتحلیل ارزش‌های میراث معماری و شهرسازی، ضروری می‌نماید. از این‌رو هدف پژوهش حاضر، ارزیابی ارزش‌های مستتر در میدان نقش ‌جهان اصفهان به‌عنوان یک میراث ارزشمند و دارای اهمیت تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به‌منظور اولویت‌بندی اقدام جهت حفاظت و برنامه‌ریزی برای عناصر آن است. در این راستا، پژوهش حاضر به شیوه‌ای توصیفی- تحلیلی و پیمایشی با استفاده از ابزار پرسش​نامه و با روش ANP، به شناخت و اولویت‌بندی ارزش‌های میراث معماری و شهرسازی در میدان نقش جهان با تأکید بر نظر متخصصین پرداخته است. نتایج حاصل از بررسی‌ها نشان داد که فضای شهری میدان نقش جهان، اولویت اول، عمارت عالی‌قاپو در اولویت دوم، مسجد شیخ لطف‌الله در اولویت سوم، مسجد امام در اولویت چهارم و بازار قیصریه در اولویت پنجم به‌لحاظ ارزشی قرار دارند. اولویت ارزش‌های هر یک از مکان‌های میراثی، نشان از اولویت مداخله در خصوص سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌ها است.


مظفر عباس زاده، اصغر محمدمرادی، آتس سا امیرکبیریان، معصومه آیشم، الناز سلطان احمدی،
سال ۸، شماره ۱۶ - ( پاييز و زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده

ارزش‌های میراث فرهنگی را می‌توان کلیدواژه جامعه معاصر در رابطه با مداخلات حفاظت از میراث فرهنگی نامید؛به‌طوری که امروزه نقش ارزش در حوزه‌های مختلف میراث،بهخصوص میراث معماری، از جمله مهم‌ترین مسائلی است که رویکردهای حفاظت را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در کنار مفهوم ارزش و در ارتباط با آن، مفهوم حفاظت مطرح است؛ مفهومی که قدمت آن به بلندای فرهنگ و تمدن بشری است. نظر به وجود تعدد و تنوع بین ارزش‌ها و تفاوت‌های بین جوامع در این رابطه، حفاظت از ارزش‌ها نیازمند شناخت درست و متناسب با جامعه هدف بوده و بدون توجه به این موضوع، امکان حفاظت صحیح محقق نخواهد شد. این پژوهش برای یافتن پاسخ به این سؤال که "چه رابطه‌ای بین ارزش‌های نهفته در میراث معماری ایران و شیوه‌های حفاظت از آن وجود دارد؟"، انجام شده و با این فرض که رابطه‌ای مستحکم بین شیوه​های حفاظت و ارزش‌های میراث معماری برقرار است، تلاش دارد نسبت به بررسی و معرفی گونه‌های مختلف ارزش‌های میراث و شیوه​های حفاظت اقدام نماید. هدف اصلی پژوهش، دست یافتن به مدلی است تا بر اساس آن بتواند بر مبنای ارزش‌های موجود در میراث، روش یا روش‌های متناسب حفاظت را اتخاذ کند. این مدل که با عنوان "مدل سه بخشی ارزش‌محور" معرفی می​شود، ضمن ایجاد شرایط لازم برای استحصال و ارزیابی و اولویت‌بندی ارزش‌های مختلف میراث، امکان کاربست ارزش‌ها جهت اتخاذ روش‌های متناسب حفاظت را نیز فراهم می‌کند. به‌جهت آزمون، این مدل در مجموعه میراث جهانی تخت سلیمان به‌کار گرفته شده است. بهره‌گیری از این مدل می‌تواند بستر مناسبی در راستای تدوین منشور حفاظت معماری و شهرسازی در ایران فراهم آورد. نوع پژوهش حاضر، بنیادی-عملی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه‌ای و اسنادی است.


مینا راداحمدی، فرهنگ مظفر،
سال ۸، شماره ۱۶ - ( پاييز و زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده

شناخت میراث معماری و جنبه‌های گوناگون آن، همواره مورد تأکید نهادهای بین‌المللی مرمت بوده است. در دهه‌های اخیر، به‌رغم تلقی جای‌نام‌ها به‌مثابۀ بخشی از تاریخ زنده و میراث فرهنگی، این نام‌ها هم‌چنان در معرض تغییرات شتاب‌زده بوده‌اند. در منابع و مطالعات حفاظت معماری نیز بررسی سیر تحول نام‌ آثار، رویکرد توصیفی تاریخی-جغرافیایی داشته و با غفلت از کاراکتر جای‌نام، عمدتاً بدون رویکردی حفاظتی-مرمتی یا بدون توجه به پویایی و اهمیت فرهنگی آنها صورت گرفته است. از آنجا که تغییر و تحول نام هر اثر معماری می‌تواند حاکی از تغییری در کلیت آن اثر تلقی شود، این تحقیق در نظر دارد ضرورت توجه به نام آثار معماری از این بعد را روشن سازد و رویکردی نظری به جای‌نام‌ها در نسبت با ارزش‌های یک مکان تاریخی تبیین کند. به‌منظور دست‌یابی به این هدف، این پرسش‌ مطرح می‌شود که کاراکتر نام چه مشابهتی با کاراکتر مکان دارد و این ‌دو چه نسبتی با خاطره، یعنی زمینۀ مشترک همۀ موضوعات تاریخی دارند؟ 
در این راستا، علاوه بر بهره‌گیری از منابع کتابخانه‌ای حفاظتی، توپونیمی و پدیدارشناختی مکان، در تحلیل استنتاجی مصادیق عینی برای یافتن زمینۀ مشترک، بررسی کاراکتر و نسبت نام و مکان، ضروری می‌نماید. در نهایت، نتایج این تحقیق شامل زمینه‌های تعامل و تقابل صورت و معنای نام از منظر رویکرد توصیفی-تاریخی کنونی با رویکرد کل‌نگر پیشنهادی است که طی چند محور کلیدی در قالبی تطبیقی ارائه می‌شود و می‌توان آن را نگرشی نو به جای‌نام‌ها برای بازشناسی نام مکان‌های تاریخی در نظر گرفت. در این پارادایم، جای‌نام‌ها به‌مثابۀ صور ناملموسِ «مکان‌های دارای اهمیت فرهنگی» و نه صرفاً وجهی تاریخی-زبان‌شناختی برای نامیدن آثار درک می‌شود و علاوه بر دلالت بر ارزش‌های فرهنگی که در نسبت با اثر و شرایط دیگر از آنها برخوردار شده، خود مکان (ناملموس) خاطرۀ مکان است. در ارتباط با مواجهه با موضوع تغییر جای‌نام‌ها نیز، توجه به جایگاه جای‌نام در کلیت اثر و پویایی نسبت آن با مکان، مورد تأکید قرار گرفته است.
سید یوسف احمدی، محمود قلعه نویی، بهادر زمانی،
سال ۱۱، شماره ۲۷ - ( پاپيز ۱۴۰۰ )
چکیده

چکیده 
دل‌بستگی به مکان، پیوند عاطفی است که میان شخص و محیط فیزیکی پیرامون او برقرار می‌شود. با وجود گذشت بیش از چهل سال از مطالعات انجام‌شده در زمینه دل‌بستگی، هنوز علت و نحوه شکل‌گیری این ارتباط و عوامل فیزیکی مؤثر بر آن مشخص نیست. خصوصیات و ویژگی‌های مکان در دو بعد اجتماعی و فیزیکی، بر شکل‌گیری این فرآیند تأثیرگذار هستند. خصوصیات اجتماعی، بر تداوم و تقویت ارتباط احساسی میان بومیان با مکان و خصوصیات فیزیکی، بر جذب و پیدایش اولیه فرآیند تعامل میان تازه‌واردان و مکان، مؤثر هستند. این تحقیق با مرور ادبیات و متون حوزه روان‌شناسی محیط، جغرافیای انسانی، جامعه‌شناسی و مکان با استفاده از روش تحقیق ترکیبی و بهره‌گیری از راهبردهای پژوهش چند موردی همگام با شناسایی عوامل فیزیکی پیش‌بینی‌کننده، با استفاده از پیمایش و نظرسنجی در قالب سه پرسش‌نامه مجزا با استناد بر فرآیندی گونه‌شناسانه، به شناسایی فضاهای عمومی شهری اصفهان با بیشترین تعداد بازدیدکننده تازه‌وارد به منظور بررسی عوامل فیزیکی مؤثر بر جذب و حضور مجدد تازه‌واردان پرداخته است. نتایج این نظرسنجی حاکی از آن هستند که تازه‌واردان به واسطه عوامل فیزیکی با بعد معماری به فضای شهری عمومی جذب شده؛ لیکن عوامل فیزیکی بعد شهری، منجر به حضور مجدد آنها در طول زمان و شکل‌گیری سطوح اولیه دل‌بستگی بر اساس مدل ارائه‌شده می‌شوند. مدل تبیین‌یافته بر اساس نتایج این تحقیق، سه سطح پیش دل‌بستگی، دل‌بستگی در حال شکل‌گیری و دل‌بستگی را در طول زمان و بر اساس حضور مجدد تازه‌وارد و مدت‌زمان ارتباط او با مکان معرفی می‌کند. تازه‌واردان به واسطه عوامل فیزیکی معماری همچون؛ رنگ، بافت، نمای ساختمان‌ها، مقیاس و نور شب، به فضاهای شهری اصفهان جذب شده و به واسطه عناصر فیزیکی شهری شامل؛ کف‌سازی، مبلمان، کاربری‌های موجود، ابعاد فضا، پاکیزگی و دسترسی، به حضور مجدد در فضا ترغیب می‌شوند. حضور مجدد تازه‌وارد در طول زمان، به شکل‌گیری سطح سوم که ایجاد ارتباط احساسی میان شخص و فضای شهری است، خواهد انجامید.
 

صفحه ۱ از ۱