صنعتی جندی شاپور دزفول ، vasiq@jsu.ac.ir
چکیده: (38 مشاهده)
تاکید بر تعلیم در اسلام، منجر به رشد مدارس در ایران شد. شکل مدارس تابعی از شاکله فضای عبادی هر دوره، ضروریات فرهنگی و تاریخی و سبک آموزش است. نیاز به ترکیب بین عرصههای ناهمساز اقامتی، آموزشی و ... به واسطه رشد طلاب علوم دینی در طی حکومت صفوی تحولی در معماری مدارس است. در این تحقیق تلاش شده است با استفاده از تحلیل چیدمان فضا، نحوه تفکیک و بازده فضایی مدارس دوران قاجار و صفوی شناخته شود. هدف یافتن روش تفکیک فضایی و تطابق شکل مدرسه با نیازهای کاربران، مرزبندی عرصه خصوصی و عمومی و انطباق کالبد با رواج روشهای تدریس رسمی-غیررسمی مدارس این دوران است. بازده فضایی کیفیتی است که معماری توانسته است به تحولات ساختاری-فضایی پاسخ دهد. از اینرو با تکیه بر روش کمی و کیفی شامل موردکاوی و تحلیل براساس روش نحو فضا با استفاده از نرمافزار Depthmap مرزهای کارکردی بین عرصههای عمومی و خصوصی و نحوه شکلگیری فضای تدریس غیررسمی بهعنوان نحوهای از آموزش در مدارس بیان میگردد. در این تحقیق به این سوال پاسخ داده میشود که چه میزان نظام کالبدی-حرکتی مدارس صفوی و قاجار، توانایی پذیرش نظام آموزشی-اقامتی را داشتهاند؟ در تحلیل مدارس از سه ابزار گام فضایی، مخروط دید و میزان نفوذپذیری استفاده شده است. فرض اصلی تحقیق آنست که انتظام فضایی مبتنی بر خوانایی و تحدب دید در شکلگیری و تمایز عرصه خصوصی-عمومی موثر بوده است. نتایج نشان میدهد؛ شکل انتظام فضایی مدارس به گونهای است که علیرغم دید از حیاط تنها محلهایی که عمومی خواهند بود؛ مانند مدرس و ایوان و ورودی دارای بالاترین حضورپذیری هستند. شکل ورود، نحوه محوطه سازی، نسبت طول و عرض حیاط، عمق و تعداد مدرس، نحوه قرارگیری ایوانچهها، وجود حیاطهای جانبی و تعداد حجرهها علاوه بر تفکیک فضاها موجب پدیدآمدن فضاهایی برای آموزش رسمی و غیررسمی در کنار هم در مدارس بوده است.
شمارهی مقاله: 178
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
معماري و شهرسازي